مجموعه شعر بهشت گمشده که به دلیل تعامل بیشتر با خوانندگان فارسیزبان به “بهشت گمشده” معروف است، آثار بزرگ شاعر انگلیسی جان میلتون است. این آثار به داستان شورش شیطان، اخراج او از جمع فرشتگان، تلاش او برای گمراه کردن موجودات تازه آفریده شده توسط خدا (آدم و حوا) و دور کردن آنها از بهشت میپردازد.
جان میلتون، شاعر بزرگ انگلستان، در سال ۱۶۰۸ میلادی در خانوادهای اشرافی به دنیا آمد و این ویژگی به او امکان داد که در زمینههای مختلف از جمله مذهب، تاریخ، فلسفه و جامعهشناسی تحصیل کند. او تمام دانشهای خود را با الهام از شیوهی نوین و منحصربهفردی (نوشتن به زبان لاتین) در اشعار خود، به خصوص در مجموعه بهشت گمشده، ارائه داد و به نمایش گذاشت.
کتاب بهشت گمشده (Paradise Lost) در دوره زمان خود نخستین اثری بود که تصویری زیبا از شخصیت شیطان (که به اسم ستاره صبح هم ارجاع داده میشود و اشاره به شباهت حرکت او با سقوط شیطان از بهشت دارد) به تصویر میکشد. در داستان، او به شکلی جذاب و زیبا تصویر میشود تا جذبیتی ظاهری برای خوانندگان ایجاد کند. داستان کتاب شامل شورش فرشتگان و سقوط انسانها میشود؛ وسوسهی آدم و حوا توسط ابلیس و اخراج آنها از بهشت.
شورش فرشتگان
![شورش فرشتگان](https://majaale.ir/wp-content/uploads/2023/08/%D9%81%D8%B1%D8%B4%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DB%8C%D8%A7%D8%BA%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%84%D8%A7-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%D8%B4%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D9%86%D8%AF.jpg)
شورش فرشتگان
شروع داستان از دریاچه جهنم است، جایی که شیطان و ارتش شیاطین همراه با او به زنجیر محکوم شدهاند. شیطان و فرمانده اصلیاش بیلزبوب از جای خود بلند میشوند و دیگر فرشتگان یاغی را به فریاد میآورند.
فرشتگان یاغی به ترتیب بیدار میشوند، اگرچه شکستخوردهاند اما به رهبری شیطان وفاداری میکنند و یک معبد ترسناک را بر فراز آتشفشان برای شیطان میسازند. شیطان در خود صعود میکند، وی راهبران قدرتمند و فرماندهان خود را فرامیخواند تا تصمیم بگیرند که چگونه بازی را دوباره شروع کنند و پیروز شوند.
بیلزبوب پیشنهاد میدهد که این بار به جای نبرد مستقیم و تک به تک، در میدان دیگری با مخلوقی جدید به نام “انسان” مبارزه کنند. او در مورد شایعاتی از آفرینش یک جهان جدید به نام زمین صحبت میکند که گفته میشود خداوند در آن موجوداتی به نام “انسان” را خلق کرده است.
وی ادامه میدهد که طبق تحقیقات من، انسان مانند فرشتگان پرقدرت نیست اما محبوبترین مخلوق خدا نامیده شده و اینجاست که تمامی فرماندهان تصمیم میگیرند که با تباهی و فساد این مخلوق جدید، از خداوند انتقام بگیرند. شیطان پیشنهاد میدهد که پیش از هر اقدامی، به سمت انسان و دنیای نو (زمین) برود، جزئیات موقعیت را بررسی کرده و برنامهای برای انتقام را پیش ببرد.
بیشتر بخوانید : چگونه با خواندن یک کتاب ترسناک وحشت کنیم؟ |
سیاره و موجودات تازه
شیطان دروازههای دوزخ که توسط دخترش “آلودگی” و پسرش “فوت” نگهبانی میشد، باز میکند و به سوی کره زمین حرکت میکند. وقتی به زمین میرسد، شیطان متوجه میشود که زمین به بهشت از طریق زنجیری طلایی متصل شده است.
در همین حین، خداوند که دارد کارهای شیطان را نظارت میکند، درباره نقشهی شیطان با پسرش (با توجه به عقاید مسیحی، عیسی مسیح پسر خداوند است) صحبت میکند و او نیز پیشنهاد میدهد که با اهدا عمر ابدیاش، پاکی و نور الهی را دوباره به زمین بیاورد و شیطان را از بندگان آزاد کند. پروردگار هم با این پیشنهاد موافقت میکند.
به سفر شیطان برمیگردیم، او که خود را به صورت یک فرشته نشان میدهد تا اوریئل (یا اوریل – فرشتهی نگهبان زمین) را فریب دهد و موفق میشود مسیر رسیدن به باغ عدن، محل اقامت آدم و حوا را پیدا کند. شیطان از نخستین لحظه نفرت عمیقی از این دو مخلوق احساس میکند، اما در همین زمان که اوریئل متوجه میشود که شیطان او را فریب داده است، از گابریل (یا جبرائیل – فرشتهی نجات) کمک میخواهد و نهایتاً موفق میشود شیطان را از زمین، بهطور موقت اخراج کند.
سیگنالهای خطر به طنین میآید
![سیگنالهای خطر به طنین میآید](https://majaale.ir/wp-content/uploads/2023/08/%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%AD.jpg)
سیگنالهای خطر به طنین میآید
پروردگار با درک نقشه شیطان، یکی از ملائکه خود به نام رافائل (Raphael) را برای آدم و حوا میفرستد تا آنها را از خطرات پیش آینده آگاه کند. با رسیدن رافائل به بهشت، آدم و حوا او را به وعدهی غذایی دعوت میکنند و به سخنان او درباره شیطان گوش میکنند. رافائل به آنها درباره سقوط شیطان و اولین گناه او، که غرور بوده، میگوید و این گناه به نبرد بزرگی در بهشت منجر شده است. شیطان به تکبیر کردن پسر خداوند علیه او دست زدهاست، چرا که خود را بزرگترین ملائکه خداوند میدانست. او با این افکار متجبرانه تعداد زیادی از ملائکه را همراه خود به جنگ با خداوند برده است.
این نبرد فراوانی برگزار شده است و به مدت سه روز ادامه داشت؛ در روز اول، ارتش شیطان از میکائیل (Michael) و گابریل شکست میخورد. در روز دوم، نیروهای شیطان پیروز میشوند، اما در روز سوم، پسر خداوند به تنهایی به مقابل ارتش شیطان میایستد و با شکست دادن تمامی ارتش آنها را از بهشت بیرون میکند و به جهنم به غل و زنجیر میکشاند.
با رفتن شیطان و افرادی از ملائکه، خداوند انسان را آفرید تا جای خالی آنها را پر کند. رافائل به آدم و حوا توضیح میدهد که خلقت انسان هفت روز به طول انجامیده و آدم به خلقت خود از دسترسی به مشورت میپردازد. او به یاد میآورد که چگونه از خداوند خواسته تا همراهی و دوستی برای او ایجاد کند، که به وجود آوردن حوا منجر میشود. در اینجا، رافائل آنها را ترک میکند.
نقشه شیطان در حال اجراست
صبح روز بعد، حوا از آدم جدا میشود و در باغ بهشت گردش میکند. شیطان به شکل یک مار ظاهر میشود و شروع به تحسین و تمجید از حوا میکند. حوا از مار میپرسد که چگونه یاد گرفته که صحبت کند، و مار به او از درختی میگوید که میوه آن شامل انواع دانشها و علوم است. حوا که میداند مار از همان درختی صحبت میکند که خداوند مصرف میوه آن (سیب) را ممنوع کرده است، به مار توضیح میدهد که او قادر به مصرف آن میوه نخواهد بود، اما شیطان او را متقاعد میکند که خوردن میوه این درخت باعث تبدیل شدن به یک ایزد بزرگ میشود و دیگر نیازی به خداوند نخواهد بود. حوا به تغریت افتاده و نه تنها خود از میوه میخورد، بلکه آن را نیز به آدم میدهد. آدم که از عصیان از دستورات خداوند ناراحت است اما نمیتواند به زندگی برگردد که حوا در آن حضور نداشته باشد، مجبور به مصرف میوه ممنوعه میشود. آدم و حوا که در انتخاب کاری ممنوعه لذت بردهاند و هر چند قادر به تشخیص گناه بودند اما به آن پایبند نشدند، شروع به سرزنش یکدیگر میکنند.
در اینجا، خداوند پسرش را برای داوری بر آنها میفرستد. پسر خداوند حوا و تمام زنان را به خاطر نافرمانی از دستورات خداوند، به تحمل دردی در زمان زایمان محکوم میکند. او آدم را نیز به مبارزهای دائمی با طبیعت و کشت و کار سخت تنها برای کسب غذا محکوم میکند، و مار که شیطان از ترسناکی او استفاده کرده بود، به خزیدن مداوم بر روی زمین تا انتهای عمرش محکوم میشود.
پایان (تقریباً) خوش
شیطان با پیروزی و خوشحالی به جهنم بازگشت و مشاهده میکند که فرزندانش، گناه و مرگ، در حال ساختن پلی به زمین هستند که مستقیماً جهنم را به انسان متصل میکند. وقتی شیطان از دروازه جهنم وارد میشود، توجه میکند که تمام ملائکه ارتشش به جای شادی و پرخوشی، به موجودات زشت و هیولاهایی تبدیل شدهاند. در همین زمان، شیطان متوجه میشود که خود نیز در حال تبدیل شدن به یک موجود خزندهوار و ترسناک است.
آدم و حوا که در طول مدتی به سرزنش و ناسزاگویی از یکدیگر مشغول بودند، تصمیم میگیرند به سوی درگاه خداوند بروند و از او بخشش خواهند کرد. خداوند نیز گناه آنها را بخشیده و اجازه نمیدهد که شیطان، گناه و مرگ تمام نسل انسان را به طور کامل نابود کنند. خداوند به آدم و حوا میفرماید که در آینده، پسر خود را به صورت انسانی بر روی زمین فرستاده و با قربانی شدنش، نهایتاً بر شیطان پیروز خواهد شد.
فرشته میکائیل از سوی خداوند مامور میشود که آدم و حوا را از باغ عدن خارج کند. در طول این مسیر، میکائیل به آدم میگوید که تا زمان ظهور پسر خداوند، سرنوشت نسل انسان چه خواهد بود. انسان با انجام گناهان بسیار، در مواجهه با شیطان و مرگ ناتوان میشود، اما هربار که کسی درخواست رحمت کند، خداوند آن را بخشش میدهد.
آدم با امید به ظهور سریعتر پسر خداوند، پایان و تاوان گناهان خود و حوا را پذیرفته و از باغ عدن خارج میشود.